21 اردیبهشت 1403

باشگاه کشاورزان جوان

کانون روستازادگان سرزمین آفتاب

نظام دانش بومی (5)

بیشتر مطالعات صورت گرفته پیرامون دانش بومی بصورت توصیفی بوده و مفهوم پردازی های صورت گرفته برای تبیین دانش بومی اغلب از سوی مردم شناسان،قوم شناسان و انسان شناسان اجتماعی به عمل آمده است.علی رغم مطالعات صورت گرفته،اطلاعات محدودی راجع به انتقال نظام مند دانش محلی بین جوامع و فرهنگ های مختلف خصوصا از جوامع سنتی به کشورهای صنعتی وجود دارد.به منظور پیشبرد  مطالعات مربوط به دانش بومی روی آوردن به روش شناسی های پژوهش کیفی و مشارکتی نظیر تئوری بنیانی،پدیدار شناسی،قوم شناسی انتقادی،تحلیل معناشناختی و غیره در کنار بهره گیری مناسب از روش های تاویلی ضروری می نماید.

در جهت گونه شناسی دانش بومی مشتمل بر حیطه های دانش،گونه های زاینده دانش بومی و طرق انسجام بخشی و تبیین در حیطه های مربوطه،ارائه شده است.با بررسی تعاریف بعمل آمده و جدول مزبور،می توان خصایص برجسته زیر را برای دانش بومی به عنوان مفهومی برشمرد که بطور گسترده از سایر اشکال دانش_به ویژه دانش فنی برخاسته از تحقیقات_متمایز می باشند:

_محلیت:ریشه دار بودن در اجتماع محلی خاص،متناسب بودن با رسوم فرهنگی پیرامون و مبتنی بودن بر مجموعه ای از تجارب افراد از جمله آرایه های قابل ذکر برای دانش بومی به شمار می روند.همواره،مجزا ساختن جنبه های فنی از غیر فنی و عناصر منطقی از غیر منطقی مسئله ای است که بر سر راه تبادل دانش بومی وجود دارد.

_هم آمیختگی با سایر مولفه ها: منابع معرفت و دانش بومی با سایر مولفه های نظام اجتماعی همانند نهادها،نظام معیشت،زنجیره های تولید و غیره در آمیخته است؛چنین خاصیتی مدون ساختن دانش بومی را تا حدی مشکل می سازد.

_انتقال سینه به سینه و شفاهی یا از طریق مشاهده و الگوبرداری: چنین خاصیتی باعث می شود که مدون سازی دانش بومی منجر به از دست رفتن برخی از اجزا و خواص آن گردد.

_برتری بعد تجربی بر بنیان نظری: تجربه و آزمایش و خطا در محیط های سخت ولی واقعی،بدون کنترل عوامل متعدد تاثیرگذار که در تحقیقات آکادمیکی مطرح است،باعث پرورش تجربی و عملگرایانه دانش بومی می شود و در نتیجه،سازگاری دانش بومی افزایش می یابد.

_فراگیری از رهگذر تکرار: تکرار در جهت حفظ و تقویت منابع دانش بومی و فراگیری حین عمل در موقعیت های عملیاتی واقعی از خصوصیات دانش بومی به شمار می رود.

_تغییر مداوم: علی رغم آنکه دانش بومی از سوی برخی ناظران بیرونی تا حدی ایستا پنداشته می شود ولی فرایندی در جریان بوده و همزمانی که تولید و کشف می گردد،در برخی حیطه ها یا از برخی جوانب از لحاظ اساس معرفتی و کاربردی بازسازی شده یا دچار اضمحلال می گردد.

بررسی سیر تاریخی،نشان دهنده بهبود جایگاه دانش بومی،از نادیده انگاری تا هم ترازی و هم آمیزی با جریان های دانش و فناوری نوین در فرایند های توسعه است.تغییر و تحولات مربوط به روند کاربری دانش بومی با گذار دیدمان های توسعه هماهنگی دارد.در پرتو دیدمان متعارف توسعه که رشد اقتصادی،انتقال فناوری،سیاست گذاری و ساماندهی از بالا به پایین،متمرکز و کمتر مشارکتی و انگاره های اینهمانی مطرح بوده است،ساماندهی جریان های دانش و فناوری های نوین در مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی در شرایط کنترل شده مورد تاکید قرار گرفته است.کارگزاران عرصه تحقیق و توسعه که به دلیل استقرار مراکز نهادی مربوطه در مناطق شهری و صنعتی از تماس مستقیم با جوامع روستایی کم بهره بوده اند،تعهد و التزام اندکی را برای توجه به شرایط،نیازها و ظرفیت های جوامع محلی بر گرده خویش احساس نموده اند.در دیدمان نوین توسعه که مولفه های یکپارچه ای نظیر مشارکت، پایداری، ظرفیت سازی،توانمندسازی و غیره مطرح شده است.

دانش بومی به عنوان یک نظام غنی در نظر گرفته می شودکه کارگزاران نهادی درگیر در عرصه های توسعه می توانند از این نظام به عنوان منبع شناخت،سازگارسازی،پژوهش و توانمندسازی مخاطبان و تقویت کارکردهای خویش بهره گیرند.به واقع،امروزه دانش بومی از جایگاه و ارزش واقعی برخوردار گشته است و کارگزاران نهادهای توسعه پایدار و محققان نسبت به شناخت و کاربری واقع گرایانه دانش بومی احساس تعهد حرفه ای و التزام نهادی می نمایند.

About Author